یاد زیر و بم های این زندگی پدر سگ افتادم ، که مثل رودخانه یی که به شن زار فرو ریزد ، پشت سر ما هرز می رود .... گاهی فکر می کنم زندگی ، رگه های طنز آمیزش بیشتر است .
در دیار ما آرامش خیال برای نازک دلان کیمیاست . راست است که همه جا خوب و بد به هم آمیخته ، اما در این آب و خاک نمی گذارند خوب ها را ببینیم و به آنها بپردازیم .